درخواست ۲ خواهر برای قصاص برادر
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۵۶۴۳۵
پسر جوانی که متهم است به دنبال اختلاف شدید و قدیمی با پدرش او را با ضربات چاقو به قتل رسانده در حالی محاکمه شد که خواهرانش خواهان قصاص وی شدند..
به گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از تیر سال 98 با گزارش یک درگیری مرگبار خانوادگی در شرق تهران آغاز شد.
زن میانسال که با پلیس تماس گرفته بود، گفت: پسرم نادر با پدرش درگیر شده و با ضربات چاقو او را مجروح کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه جسد مقتول با دستور قضایی به پزشکی قانونی انتقال داده شد و مأموران ردیابی و بازداشت نادر را در دستور کارشان قرار دادند و موفق شدند خیلی زود وی را دستگیر کنند.
نادر پس از انتقال به اداره آگاهی در ابتدا منکر قتل پدرش شد و سعی داشت با گمراه کردن مأموران خودش را تبرئه کند اما وقتی دید مدارک و شهادت مادرش اتهام او را اثبات میکند ناچار به اعتراف شد و گفت: چند سالی بود با پدرم درگیر بودم. او مدام تحقیرم میکرد. به خاطر اینکه با اعتقادات فرقه ای او مخالف بودم همیشه به من توهین میکرد و پیش دوست و فامیل و آشنا مرا بیاعتبار میکرد حتی یک بار قصد داشت خفهام کند و جانم را بگیرد.
در حالی که متهم انگیزه خود را از قتل پدرش بدرفتاری و تحقیر کردن عنوان کرده بود در مراحل بعدی بازجویی گفت: روز حادثه دوباره با هم بحث کردیم. او اصرار داشت باید مطابق فرقه انحرافی او رفتار کنم و من هم چون میدانستم اساس آن فرقه دروغ و ناراستی است زیر بار نرفتم. بارها گفته بودم نمی خواهم معتقد به فرقه انحرافی او باشم و می خواهم مسلمان شوم اما پدرم مخالفت جدی میکرد و روبهرویم میایستاد تا اینکه بحثمان به درگیری کشید و من هم از شدت عصبانیت چند ضربه چاقو به او زدم و از خانه بیرون رفتم.
از آنجایی که متهم در اظهاراتش به موضوعات مختلفی اشاره کرده بود و مأموران احتمال میدادند او در اعترافاتش ضد و نقیض گویی دارد با دستور قضایی وی را برای معاینات روانی به پزشکی قانونی معرفی کردند و کارشناسان این سازمان هم پس از معاینات لازم در گزارشی اعلام کردند: «نادر به اختلالات روانی مبتلا است و بررسی پزشکان نشان میدهد او در حین ارتکاب جرم مسئول اعمال خود نبوده است.»
پس از اعلام این گزارش، اولیایدم به آن اعتراض کردند و متهم برای انجام آزمایشهای دقیقتر به کمیسیون 5 نفره پزشکی قانونی معرفی شد و اعضای این کمیسیون پس از بررسیهای لازم اعلام کردند: «نادر به بیماری روانی مبتلا است و برای مداوا باید در بیمارستان روانی بستری شود و تحت مداوا قرار گیرد.»
بدینترتیب وی تحت درمان قرار گرفت و چند ماه بعد پزشکان بیمارستان اعلام کردند متهم به بهبودی نسبی رسیده و میتواند ترخیص شود. به این ترتیب پرونده تکمیل و برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه وکیل اولیایدم از طرف دو دختر مقتول به جایگاه رفت و عنوان کرد: موکلان من درخواست قصاص برادرشان را دارند و حاضر به مصالحه نیستند.
بعد از آن مادر متهم به جایگاه رفت و گفت: همسرم مشکلات روانی داشت و رفتارش با فرزندانم خوب نبود و نادر درست میگوید پدرش با او بدرفتاری میکرد.
در ادامه متهم به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش گفت: من در زمان بازجویی هم گفتم. میخواستم مسلمان شوم و پدرم اجازه نمیداد. آنقدر با خواسته قلبی من مخالفت کرد تا درگیری همیشگی ما منجر به ضرب و جرح و در نهایت قتل او شد. باور کنید قصدی برای کشتن پدرم نداشتم، آن روز حالم خوب نبود به همین خاطر چیزی به خاطر نمیآورم. حتی نمیدانم چند ضربه چاقو زدم و محل اصابت چاقو کجا بود.
نادر در جواب این پرسش که چرا در اظهاراتت دو انگیزه را برای قتل مطرح کردی گفت: همانطور که گفتم هم بدرفتاری میکرد و هم اختلافات دینی داشتیم.
قاضی پرسید: حالا که اینقدر تمایل به مسلمان شدن داشتی میتوانی نماز بخوانی؟
متهم جواب داد: آن زمان بلد نبودم اما حالا بلدم و در زندان هم همیشه در نماز جماعت شرکت میکنم.
نادر در جواب این پرسش قاضی که آیا مشکل روانی داری گفت: خیر. آن زمان هم گفتم که مشکلی ندارم اما با اصرار پزشکان به بیمارستان روانی منتقل شدم و در آنجا هم داروهایی به من میدادند که اصلاً حال خوبی نداشتم اما حالا حالم بهتر شده است. در این چند ماه که حالم بهتر شده خیلی سعی کردم با خواهرانم تماس بگیرم و رضایتشان را جلب کنم اما موفق نشدم.
پس از اظهارات متهم، وکیل او به جایگاه رفت و گفت: با توجه به مدارک پزشکی موکلم که خلاصهای از آن را طی صورتجلسهای به هیأت قضایی دادهام، از 6 سال قبل مبتلا به بیماری روانی بوده است بنابراین از شما میخواهم هنگام صدور حکم این موضوع را در نظر داشته باشید.
ضمن اینکه در گزارش پزشکی قانونی هم به صراحت آمده که موکلم در زمان ارتکاب جرم مسئول اعمال خود نبوده است. پس از پایان اظهارات وکیل متهم، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
منبع: تابناک
کلیدواژه: مهسا امینی صولت مرتضوی الناز رکابی اسرا پناهی آنفلوانزا واکسن آنفلوآنزا درخواست خواهر قصاص مهسا امینی صولت مرتضوی الناز رکابی اسرا پناهی آنفلوانزا واکسن آنفلوآنزا جایگاه رفت پزشکی قانونی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۵۶۴۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خواهرکشی ناموسی در مشهد | قتل زن ۲۳ ساله به دست برادر ۱۷ ساله
به گزارش همشهری آنلاین، صبح روز پنجشنبه گذشته (۶ اردیبهشت) جسد زن جوانی روی تخت کالبدشکافی قرار گرفت که برای تعیین علت مرگ از بیمارستان طالقانی به پزشکی قانونی مشهد انتقال یافته بود. با آنکه آثار اقدامات درمانی خاصی روی جسد دیده نمیشد و احتمال مرگ زن ۲۳ ساله قبل از انتقال به بیمارستان وجود داشت، خانواده وی در حالی که مدعی بودند او به مرگ طبیعی جان باخته است، اصرار داشتند زودتر جسد را برای خاکسپاری تحویل بگیرند.
در همین حال دکتر رضازاده (رئیس سالن تشریح پزشکی قانونی) که به ماجرای مرگ این زن جوان مشکوک شده بود، برای بررسیهای دقیقتر در روند کالبدشکافی وارد سالن تشریح شد، اما هنوز کادر پزشکی مشغول فراهم آوردن مقدمات کالبد شکافی بودند که ناگهان رئیس سالن تشریح براساس تجربیات پزشکی خود رگههایی از جنایت را زیر گلوی زن جوان مشاهده کرد چراکه آثار بسیار ظریفی از انسداد راه تنفسی بر این فرضیه جنایی مهر تایید میزد.
لحظاتی بعد پزشک قانونی در تماس تلفنی با قاضی ویژه قتل عمد مشهد از وقوع جنایتی هولناک خبر داد که آثار انکارناپذیر آن روی تخت کالبدشکافی نمایان شده بود. بنابراین، طولی نکشید که قاضی دکتر صادق صفری به همراه گروهی از افسران کارآزموده پلیس آگاهی عازم سالن تشریح پزشکی قانونی شد و بدین ترتیب جلسه تحلیل و کارشناسی این ماجرای تکاندهنده در گوشهای از اتاق پزشکی قانونی برگزار شد.
در همین حال قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، با توجه به اصرارهای پدر ساجده برای تحویل جسد، تردیدی نداشت جنایتی خانوادگی رخ داده است و در یک دستور محرمانه از کارآگاهان خواست پدر ساجده را با دقت زیر نظر بگیرند و در صورت نیاز او را بازداشت کنند.
این اقدامات قضایی در حالی آغاز شد که سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی و سرپرست گروه کارآگاهان) فرضیه وقوع جنایت در یک اصطبل روستایی را مطرح کرد و با اشاره به وجود یک پر کاه ریز و ذرهای پشگل گوسفند روی لباسهای مقتول، به واکاوی فرضیه جنایی مذکور پرداخت.
دقایقی بعد پدر ساجده در گوشهای خلوت از ساختمان پزشکی قانونی زیر رگبار سوالات انحرافی و تخصصی قرار گرفت و ناگهان پرده از ماجرای جنایی هولناکی برداشت که توسط پسر ۱۷ سالهاش رقم خورده بود.
پدر مقتول گفت: دخترم مدتی قبل از همسرش طلاق گرفت اما حرفهای مردم و تهمتهای آنان درباره رفتارهای دخترم پایانی نداشت به گونهای که حتی دوستان پسرم او را به خاطر رفتارهای خواهرش تحقیر میکردند. به همین دلیل پسرم که حنظله نام دارد، عصبانی شده و خواهرش را در اصطبل ویلایی که در آن سرایدار هستیم به قتل رسانده است.
وی ادامه داد: البته من از ماجرا اطلاعی نداشتم. پسرم با من تماس گرفت و مرگ خواهرش را خبر داد. من هم سراسیمه خودم را به اصطبل رساندم و چون کاری از دستم ساخته نبود، پیکر بیجان او را به بیمارستان بردم، ولی چون ترسیدم این ماجرا لو برود قتل دخترم را پنهان کردم.
به دنبال اعترافات این مرد میانسال، بیدرنگ گروهی از کارآگاهان با هدایت مستقیم رئیس دایره قتل عمد آگاهی مشهد عازم روستای کورده در حاشیه جاده آسیایی مشهد - چناران شدند و نوجوان ۱۷ ساله را در حالی دستگیر کردند که کنار ویلای محل جنایت نشسته و غرق در افکار خود بود.
این نوجوان ۱۷ ساله پس از انتقال به مشهد لب به اعتراف گشود و انگیزه خود از ارتکاب قتل در اصطبل ویلای زیبا را سرزنشها و حقارتهایی دانست که از سوی برخی افراد به خاطر رفتارهای خارج از عرف خواهرش بیان میشد.
حنظله در بیان چگونگی قتل به قاضی دکتر صفری گفت: وقتی خواهرم وارد اصطبل ویلا شد، من هم درون اصطبل رفتم و در حالی که دستم را دور گردن او حلقه میزدم درباره رفتارهای نامتعارفش پرسیدم که جواب سربالا داد. من هم او را برای جلوگیری از بدنامی خفه کردم و بعد با پدرم تماس گرفتم.
تحقیقات بیشتر درباره این حکایت عجیب جنایی در حالی زیر نظر سروان منفرد (افسر پرونده) ادامه دارد که مقام قضایی از تلاشهای گسترده و به کارگیری تجربیات ارزنده پلیسی سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) و دقت نظر علمی دکتر رضازاده قدردانی کرد.
کد خبر 847338 منبع: خراسان برچسبها خبر مهم قتل - قاتل حوادث ایران